Broken heart²
یونگی رفت تا برای ا.ت غذا بگیره . همون لحظه یه مرد وارد اتاق ا.ت شد .
&هوم . سلام خانم کوچولو .
+ببخشید شما ؟
&می دونستی اگه از یونگی جدا نشی ممکنه همین الان بمیره ؟
+دستت بهش بخوره زندت نمی زارم .
بلند شدم . سرم توی دستم رو در آوردم و دنبال یونگی رفتم .
+ یونگی کجایی .
_ داشتم غذا می گرفتم که صدای ا.ت رو شنیدم . دیدم بزور داره خودش رو به من می رسونه .
_ تو اینجا چیکار می کنی ؟
+ تو خوبی ؟
_ آره
_ بعد توی بغلم از حال رفت .
_ ا.ت ا.ت تو خوبی ؟
وقتی چشمام رو باز کردم روی تخت خوابیده بودم و یونگی داشت موهام رو نوازش می کرد .
+ یونگی ...
_ عزیزم بیدار شدی ؟
تو چرا اومدی دنبال من ؟ باید همینجا می موندی .
+ یونگی ... ( ا.ت خواست به یونگی بگه که چیشده ولی حرف مرد یادش اومد )
فلش بک
& هی خانوم کوچولو ولی یادت باشه ، اگه به یونگی چیزی بگی هم تو و هم اونو می کشم فهمیدی ؟
پایان فلش بک
_جانم
+ هی هیچی ...
_ا.ت هر موقع حالت خوب شد بریم خونه ی مامان و بابام . خیلی دلشون برات تنگ شده ..
+ باشه بپرس که کی مرخص میشم؟
_باشه الان میرم .
<نیم ساعت بعد >
_ا.ت مرخصی می تونیم بریم .
+ باشه بریم خونه لباس هام رو عوض کنم بعد بریم خونه ی مامانت .
_باشه خوشگلم .
رفتیم خونه لباس هام رو عوض کردم و حاضر شدم .
رفتیم خونه ی مامان باباش .
( مامان شوگا * بابای شوگا ^ )
*سلام دخترم .
^سلام ا.ت
صداش آشنا بود ... یعنی اون ... امکان نداره ... نه ...
بالاخره بعد از مدت ها ... اینم گذاشتم .
امیدوارم دوسش داشته باشید .
شرط : بگید که چند ساله ارمی هستید ؟
&هوم . سلام خانم کوچولو .
+ببخشید شما ؟
&می دونستی اگه از یونگی جدا نشی ممکنه همین الان بمیره ؟
+دستت بهش بخوره زندت نمی زارم .
بلند شدم . سرم توی دستم رو در آوردم و دنبال یونگی رفتم .
+ یونگی کجایی .
_ داشتم غذا می گرفتم که صدای ا.ت رو شنیدم . دیدم بزور داره خودش رو به من می رسونه .
_ تو اینجا چیکار می کنی ؟
+ تو خوبی ؟
_ آره
_ بعد توی بغلم از حال رفت .
_ ا.ت ا.ت تو خوبی ؟
وقتی چشمام رو باز کردم روی تخت خوابیده بودم و یونگی داشت موهام رو نوازش می کرد .
+ یونگی ...
_ عزیزم بیدار شدی ؟
تو چرا اومدی دنبال من ؟ باید همینجا می موندی .
+ یونگی ... ( ا.ت خواست به یونگی بگه که چیشده ولی حرف مرد یادش اومد )
فلش بک
& هی خانوم کوچولو ولی یادت باشه ، اگه به یونگی چیزی بگی هم تو و هم اونو می کشم فهمیدی ؟
پایان فلش بک
_جانم
+ هی هیچی ...
_ا.ت هر موقع حالت خوب شد بریم خونه ی مامان و بابام . خیلی دلشون برات تنگ شده ..
+ باشه بپرس که کی مرخص میشم؟
_باشه الان میرم .
<نیم ساعت بعد >
_ا.ت مرخصی می تونیم بریم .
+ باشه بریم خونه لباس هام رو عوض کنم بعد بریم خونه ی مامانت .
_باشه خوشگلم .
رفتیم خونه لباس هام رو عوض کردم و حاضر شدم .
رفتیم خونه ی مامان باباش .
( مامان شوگا * بابای شوگا ^ )
*سلام دخترم .
^سلام ا.ت
صداش آشنا بود ... یعنی اون ... امکان نداره ... نه ...
بالاخره بعد از مدت ها ... اینم گذاشتم .
امیدوارم دوسش داشته باشید .
شرط : بگید که چند ساله ارمی هستید ؟
- ۲.۵k
- ۲۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط